- خرده شناس
- نکته بین دقیق
معنی خرده شناس - جستجوی لغت در جدول جو
- خرده شناس
- باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نکته بینی دقت
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
رامشگر نوازنده مطرب موسیقیدان، عارف صاحب فهم و فراست
مطرب، نوازنده، رامشگر، برای مثال پرده شناسان به نوا در شگرف / پرده نشینان به وفا در شگرف (نظامی۱ - ۳۲) ، موسیقی دان
شناختن توده مردم
شناسنده انواع پرده های موسیقی، رامشگری. نوازندگی موسیقیدانی
آنکه اخلاق و آداب مردم را بشناسد، شناسندۀ مردم، عالم به علم مردم شناسی
صاحب بصیرت، صاحب نظر
آنکه راه را نیکو شناسد راهدان بلد